رویا های تنهائی

متن مرتبط با «نمی» در سایت رویا های تنهائی نوشته شده است

خزان نمی آید

  • زنی ایرانی هستم . با نام ایرانی گیتی . ادعای شاعری ندارم از هیچ قالب شعری پیروی نمیکنمنوشته هایم را به دلخواه و برای دلم مینویسمنه قافیه و نه ردیف و نه......... هیچکدام مورد نظرم نیست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نمیدانی چه کردی

  • بهانه

  •   دهان برای گفتن   برای نفس کشیدن   برای خندیدن و گریستن   اینها بهانه بود تا آه بکشم   قبل از آنکه   دلم در سینه ام بترکد   #گیتی_رسائی,بهانه,بهانه به انگلیسی,بهانه ليلا فروهر,بهانه رهنما,بهانه معين,بهانه ترانه ساده عاشقانمی,بهانه آوردن به انگلیسی,بهانه گرفتن به انگلیسی ...ادامه مطلب

  • ای کاش به دیدنم بیائی

  •     ای کاش به دیدنم بیائی    با  یک گل سرخ    با یک سبد از یاس سفید   ای کاش به دیدنم بیائی   با یک غزل ناب   پراز عشق   پراز مهر   ای کاش به دیدنم بیائی   با یک دل سرشار   به آوای قشنگ   من خسته شدم   بسکه سرودم از درد   ای کاش به دیدنم بیائی   دیر است   دیر است دگر نیست امیدی   نی هست هوس   در دل تنگم نه نویدی   چون شاخه ی بیدی   بی رنگ و بر و بار شدم   با پشت خمیده   بی پر و بال شدم   ای کاش به دیدنم بیائی؟؟؟؟؟   #گیتی_رسائی,ای کاش به انگلیسی,ای کاش به دنیا نمیومدم,ای کاش به دنیا نمی آمدم,اي كاش به انگليسي,ای کاش به جای آرمیدن بودی,اي كاش بهنام باني,ای کاش بهنام بانی,ای کاش به عربی,معنی ای کاش به انگلیسی,ای کاش کلاغه به خونش برسه ...ادامه مطلب

  • زخم شمشیر

  •   نـــگاه کن دل بی طاقتم چه در گیر است   درون خـــویش فرو رفته و زجان سیر است   همیــــــشه حسرت و هرلحظه آرزوی وصال   به هر طرف که نگه کرده زخم شمشیر است   #گیتی_رسائی,زخم شمشیر رفیق درمون نمیشه,زخم شمشیر رفیق,زخم شمشیر رفیق درمون نمیشه دانلود,زخم شمشیر,زخم شمشیر امید علومی,زخم شمشیر رفیق شهرام صولتی,زخم شمشیر رفیق درمون نداره,زخم شمشیر مداوا,زخم شمشير رفيق درمون نميشه,زخم شمشير رفيق ...ادامه مطلب

  • شعر میخواهم بگویم

  •      شعر میخواهم بگویم    ناتوانم ناتوان   شاعری بی مایه هستم   بی نشانم بی نشان   شعر میخواهم بگویم   تاکه مقتونت کنم   با کلامی عاشقانه   خام و مفتونت کنم   شعر میخواهم بگویم   از درونی آتشین   با دلی آتش گرفته   از برایت نازنین   شعر میخواهم بگویم   بشنوی گریان شوی   دل بسوزانی برایم   همچو آتشدان شوی   شعر میخواهم بگویم   از شب و از روز خویش   تا بدانی سینه ای دارم   هزاران خورده نیش   شعر میخواهم بگویم   عشق را عنوان کنم   بردن این بار را   بردوش خودآسان کنم   شعر میخواهم بگویم   آگه از حالم شوی   گه گهی از این و آن   جویای احوالم شوی   شعر می خوا,شعر نمیدانم چه میخواهم بگویم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها