به جمعی بودم و ؛ حرف تو آمد
به خود گفتم تظاهر خوب چیزیست
نباید رنگ و رویم را ببازم
که چشم دوستان بس چشم تیزیست
ولی غافل، نبودم اختیاری
زآتش کی مرا راه گریزیست ؟
زنامت گرم میگردد وجودم
به قول عارفان اینها غریزیست
تعادل نیست اندر کار عاشق
که عشق و عاشقیها خود مریضیست
همه دیدند رنگ و روی من را
نشد پنهان کنم کار غریبست
به خود مُهر حماقت گو توان زد
ولیکن این فقط یک خود فریبست
همان بهتر رها باشی ز افکار
که دست آورد عاشق بی نصیبیست
"رسا " آزارد باش و زندگی کن
تو کارت گوئیا دنیا ستیزیست
#گیتی_رسائی
برچسب : نویسنده : gitolya بازدید : 208