گردون هزار رنگ

ساخت وبلاگ

گردون هزار رنگ بزد بر خیال ما

بیهوده بود بر سر او قیل و قال ما

جانان نداد دلی ؛ حال ما گرفت

مرهم نبود و بود فقط او وبال ما

هرلحظه میسرود به گوشم سرودغم

باصدهزارحیله شکست او دو بال ما

حالا نگاه کن که توانم بریده است

گربگذرد چو باد زهی خوش به حال ما

اما فسوس، نیست گریزی ز دام او

گویا که بسته است کمر بر زوال ما

دیریست ره سپرده ایم ندیدیم رهنمون

هرگز نبود طالع گردون وصال ما

آخر "رسا" به بخت نگونساز ما نبود

بینی تو درد را به عیان در جمال ما

#گیتی_رسائی


برچسب‌ها: درد پنهان , عیان , وصال , جمال , رسا رویا های تنهائی...
ما را در سایت رویا های تنهائی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gitolya بازدید : 356 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1396 ساعت: 21:41