مرا دیوانه کردی با نگاهت
کنم پیش خدا از تو شکایت
مرا غم در جهان کم بود ،اما
شنو تا با تو گویم من حکایت
**********
تو بودی و من و دنیای شیرین
جوانی و نشاط و ماه و پروین
تمام آرزوها ، آسمانی
نه تاریک و کدر، چون ماه رنگین
**********
تو با فکر من و من با خیالت
به تمثیل گل و گلشن جمالت
نگاهت گرم بود و خویت آرام
زمان بد جور بشکت پَرّ وبالت
**********
من تو هردو بی تقصیر در جنگ
گرفته برمن و تو زندگی تنگ
چه چاره غیر تسلیم و رضایت
که ترسم بود از ناموس و از ننگ
**********
نگاه آخرت جان مرا سوخت
لبم را پیش نامحرم بهم دوخت
"رسا" شد چون حباب و رفت برباد
زفرهاد زمانه عشق آموخت
#گیتی_رسائی
رویا های تنهائی...برچسب : نویسنده : gitolya بازدید : 226